حادثه ی خونین دهم محرم سال ۶۱ هجری، بسیار دل خراش و اندوه بار بود که همیشه در این باره سخنرانان سخن گفته اند و نویسندگان و شاعران با تراوش فکری خویش، گوشه هایی از آن تراژدی را بازگو کرده اند. خبرگزاری تقریب، در همین زمینه با حضرت شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید مصاحبه نموده است که آن را با هم می خوانیم:
-با سلام، خواهشمندم واقعه کربلا را از نگاه اهل سنت بیان دارید؟
-بسم الله الرحمن الرحیم. واقعه کربلا آزمایش بزرگی بود که خداوند متعال در جریان این واقعه، حضرت حسین رضی الله عنه را که نوه حضرت رسول و فرزند علی و زهرا و از اولیای خاص خدا بودند، مورد آزمایش قرار داد، آن هم به وسیله یزید که انسانی ظالم و نالایق بود و لیاقت رهبری مسلمانان را نداشت و وقتی روی کار آمد، آزمایش بزرگی برای مسلمانان بود. یزید در تاریخ دو حادثه تلخ را رقم زده و لکه ننگی در تاریخ اسلام بلکه در تاریخ بشریت از خودش باقی گذاشته است. یکی واقعه حره است. وقتی مردم با او بیعت نکردند او در مدینه لشکرهایش را بسیج کرد و به شهر مدینه و حرم نبوی حمله کرد و دست به جنایت زد. تاریخ او را به واسطه جنایاتش نمی بخشد و اگر بنده یا هر کسی بخواهم از فجایع او بگویم زبان انسان می سوزد. بسیار کار نفرت انگیزی انجام داد. شهدای حره در بقیع، قبورشان جدا است و در یک چاردیواری هستند. انسان های پاک و وارسته زیادی در مدینه کشته شدند و بی حرمتی و تعدی و تجاوز به آنان شد و جنایاتی شد که سر همه انسان ها را پایین انداخت و کارهای یزید ضد انسانی بود. واقعه دیگر در حکومت یزید واقعه کربلا است که بر امام حسین و یاران صادقش اتفاق افتاد. امام حسین در کربلا برای جنگ نیامده بود. اگر برای جنگ می آمدند با هفتاد تن نمی آمدند و لشکری فراهم می کردند و می رفتند.
-بسم الله الرحمن الرحیم. واقعه کربلا آزمایش بزرگی بود که خداوند متعال در جریان این واقعه، حضرت حسین رضی الله عنه را که نوه حضرت رسول و فرزند علی و زهرا و از اولیای خاص خدا بودند، مورد آزمایش قرار داد، آن هم به وسیله یزید که انسانی ظالم و نالایق بود و لیاقت رهبری مسلمانان را نداشت و وقتی روی کار آمد، آزمایش بزرگی برای مسلمانان بود. یزید در تاریخ دو حادثه تلخ را رقم زده و لکه ننگی در تاریخ اسلام بلکه در تاریخ بشریت از خودش باقی گذاشته است. یکی واقعه حره است. وقتی مردم با او بیعت نکردند او در مدینه لشکرهایش را بسیج کرد و به شهر مدینه و حرم نبوی حمله کرد و دست به جنایت زد. تاریخ او را به واسطه جنایاتش نمی بخشد و اگر بنده یا هر کسی بخواهم از فجایع او بگویم زبان انسان می سوزد. بسیار کار نفرت انگیزی انجام داد. شهدای حره در بقیع، قبورشان جدا است و در یک چاردیواری هستند. انسان های پاک و وارسته زیادی در مدینه کشته شدند و بی حرمتی و تعدی و تجاوز به آنان شد و جنایاتی شد که سر همه انسان ها را پایین انداخت و کارهای یزید ضد انسانی بود. واقعه دیگر در حکومت یزید واقعه کربلا است که بر امام حسین و یاران صادقش اتفاق افتاد. امام حسین در کربلا برای جنگ نیامده بود. اگر برای جنگ می آمدند با هفتاد تن نمی آمدند و لشکری فراهم می کردند و می رفتند.
در واقع این کوفیان بودند که امام حسین را دعوت دادند که بیایید و ما با شما بیعت می کنیم و با مسلم بن عقیل، نماینده حضرت حسین بیعت کردند و امام حسین را به صحنه آوردند. وقتی که عبیدالله بن زیاد، لشکر آماده کرد و برای مقابله با امام حسین آماده شدند، کوفیان عقب نشینی کردند و برای یاری امام حسین حاضر نشدند. و با خاطر منافع دنیا و ضررهای آن به قولشان و بیعتشان وفا نکردند.
حضرت امام حسین را اهل کوفه دعوت دادند و گفتند که یزید ناشایسته و نالایق است و به جای یزید باید فرزند صالح حضرت رسول این جایگاه را در اختیار بگیرد و او باید متولی امور اسلام و خدمت به مسلمین باشد؛ زیرا حضرت حسین مدیری توانا است که می تواند قسط و عدل را برپا سازد و در واقع این کوفیان بودند که امام حسین را دعوت دادند که بیایید و ما با شما بیعت می کنیم و با مسلم بن عقیل، نماینده حضرت حسین بیعت کردند و امام حسین را به صحنه آوردند. وقتی که عبیدالله بن زیاد، لشکر آماده کرد و برای مقابله با امام حسین آماده شدند کوفیان عقب نشینی کردند و برای یاری امام حسین حاضر نشدند به قولشان و بیعتشان وفا کنند و ترسیدند به خاطر منافع دنیا و ضررهای دنیا. آنها حاضر نشدند امام حسین را یاری برسانند و یزیدیان نیز خواستند امام حسین را اسیر کنند و این را امام حسین حاضر نشد قبول کند. حضرت حسین در پاسخ به یزیدیان فرمودند ذلت و خواری به ما راه ندارد. امام حسین انسانی آزاده بودند و حاضر نشدند اسیر شوند و فرمودند تا آخرین لحظه می جنگند ولی اسارت را قبول نمی کنند. ایشان فرمودند یا اجازه برگشت به مدینه را بدهید یا تا آخرین قطره خون با شما می جنگم و اسیر شما نمی شوم. آنها گفتند تنها راه، اسارت شما است. در نتیجه واقعه ای در کربلا به وجود آمد که تا قیامت هیچکس این را فراموش نمی کند و در این واقعه امام حسین و یارانش مظلومانه در کربلا شهید و سربلند شدند و خدا امام حسین را با شهادت پیروز کرد و هر انسانی که به شهادت برسد مقامش نزد خداوند بسیار والا است. شهادت عزت و افتخار است و امام حسین با همه یارانش به درجه رفیع شهادت نایل شدند و به الله تعالی رسیدند و زندگی شهیدان را کسب کردند اما یزید و یزیدیان با حکومتشان ماندند و رسوا شدند و حیثیت خود و دیگران را بردند. یزید دیری نماند و حکومت زیاد نکرد و مبتلا به مریضی شد و در جوانی مرد و زیاد حکومت نکرد. جمیع کسانی که ظلم کردند به حضرت حسین و یارانش، خدا آنها را با ذلت و خواری برد و رسوا شدند. آنها انسانی را شهید کردند که افتخار جهانیان بود و همه جهانیان افتخار می کردند که چشمشان به جمال ایشان بیفتد. چهره او به چهره حضرت رسول شبیه بود و وجودش تکه ای از وجود مبارک حضرت رسول و حضرت زهرا و حضرت علی بود. چه مسلمانی در دنیا بوده و هست که به امام حسین عشق نورزد و ایشان را دوست نداشته باشد و محبت نورزد و یا با همراهان بسیار پاک طینت و شجاعی که در کنار او دفاع کردند و به شهادت رسیدند، دوستی نداشته باشد، ولی ننگ بر یزیدیان که برای قدرت دست به این جنایت زدند. برای اینکه به حکومت دنیا ادامه دهند و زندگی دنیا را از دست ندهند، چنان خونهای پاکی را بر زمین ریختند. گاهی انسان فکر می کند و می گوید نفرین بر این زندگی و دنیایی که انسان بخواهد از سر چنان خونهایی رد شود، خونهایی پاک و بی آلایش، تا بتواند به حکومتش ادامه دهد.
واقعه ای در کربلا به وجود آمد که تا قیامت هیچکس این را فراموش نمی کند و در این واقعه امام حسین و یارانش مظلومانه در کربلا شهید و سربلند شدند و خدا امام حسین را با شهادت پیروز کرد و هر انسانی که به شهادت برسد مقامش نزد خداوند بسیار والا است. شهادت عزت و افتخار است و امام حسین با همه یارانش به درجه رفیع شهادت نایل شدند و به الله تعالی رسیدند و زندگی شهیدان را کسب کردند
-فلسفه قیام امام حسین از نگاه شما چه بود؟
قیام امام حسین را همه ما اعتقاد و ایمان داریم که برای عدالت و قسط بود و برای برقراری دین اسلام و خدمت به مردم بود و امام حسین زمانی قیام کرد که دید کار به دست انسان ناشایست و ناتوان افتاده است. کار در دست کسی است که شایستگی ندارد زمامدار مسلمین و امور مسلمین باشد. امام حسین برای کشورگشایی و حکومتداری قیام نکرد و هرگز این خیال را نیز نداشتند. لیکن می خواست در دنیا عدالت و انصاف و خدمت اسلام انجام شود و اسلام و مسلمین ضایع و متضرر نشوند. قیام امام حسین در جهت امر به معروف و نهی از منکر و در جهت خدمت به اسلام بود. در جهت خیر و در مقابل ظلم و استبداد و دیکتاتوریت بود و در مقابل کسی که حاضر نبود حرف کسی را بشنود و مشورت کند. یزید جوان خودرای و مستبد و دیکتاتور و خودکامه و در واقع یک سلطان بود تا اینکه یک حاکم مسلمان و دلسوز باشد. امام حسین در چنان شرایطی قیام کردند و به شهادت رسیدند.
قیام امام حسین را همه ما اعتقاد و ایمان داریم که برای عدالت و قسط بود و برای برقراری دین اسلام و خدمت به مردم بود و امام حسین زمانی قیام کرد که دید کار به دست انسان ناشایست و ناتوان افتاده است. کار در دست کسی است که شایستگی ندارد زمامدار مسلمین و امور مسلمین باشد. امام حسین برای کشورگشایی و حکومتداری قیام نکرد و هرگز این خیال را نیز نداشتند. لیکن می خواست در دنیا عدالت و انصاف و خدمت اسلام انجام شود و اسلام و مسلمین ضایع و متضرر نشوند. قیام امام حسین در جهت امر به معروف و نهی از منکر و در جهت خدمت به اسلام بود. در جهت خیر و در مقابل ظلم و استبداد و دیکتاتوریت بود و در مقابل کسی که حاضر نبود حرف کسی را بشنود و مشورت کند. یزید جوان خودرای و مستبد و دیکتاتور و خودکامه و در واقع یک سلطان بود تا اینکه یک حاکم مسلمان و دلسوز باشد. امام حسین در چنان شرایطی قیام کردند و به شهادت رسیدند.
-جناب مولوی، نظر اهل سنت و جماعت راجع به اهل بیت(ع) چیست؟
اهل بیت همگی به ویژه آنها که صحابی هم هستند، جایگاه خاصی در قلوب اهل سنت دارند و اهل سنت و الجماعه به اهل بیت عشق می ورزد و اهل بیت را ما دوست داریم. در اهل سنت کسی نیست که محبت اهل بیت را در قلبش نداشته باشد و اهل سنت و همه مسلمانان و شیعه و سنی، اهل بیت را دوست دارند و محبت اهل بیت جزو مشترکات مسلمانان است. حضرت علی و حسنین و حضرت زهرا، اینها جزو کسانی هستند که محبت و جایگاه خاص در دلهای اهل سنت دارند و محبت صحابه و اهل بیت در حقیقت جزو ایمان ما محسوب می شود. اهل بیت و صحابه جزو مقدسات ما هستند و حرمت و ادب و محبت این بزرگان برای ما بسیار اهمیت دارد.
اهل بیت همگی به ویژه آنها که صحابی هم هستند، جایگاه خاصی در قلوب اهل سنت دارند و اهل سنت و الجماعه به اهل بیت عشق می ورزد و اهل بیت را ما دوست داریم. در اهل سنت کسی نیست که محبت اهل بیت را در قلبش نداشته باشد و اهل سنت و همه مسلمانان و شیعه و سنی، اهل بیت را دوست دارند و محبت اهل بیت جزو مشترکات مسلمانان است. حضرت علی و حسنین و حضرت زهرا، اینها جزو کسانی هستند که محبت و جایگاه خاص در دلهای اهل سنت دارند و محبت صحابه و اهل بیت در حقیقت جزو ایمان ما محسوب می شود. اهل بیت و صحابه جزو مقدسات ما هستند و حرمت و ادب و محبت این بزرگان برای ما بسیار اهمیت دارد.
-اگر در پایان صحبت خاصی دارید، بفرمایید؟
نکته مهم در این مساله این است که حالا واقعه ای به نام کربلا پیش آمد و امام به شهادت رسیدند و این واقعه هم برای همه ناگوار است، اما ما مسلمانان باید به سیرت این بزرگان عمل کنیم. اینها الگو و نمونه و رهبران راه ما هستند که باید پشت سر اینها حرکت کنیم و تقوا، ایمان، اخلاق و عمل و کل زندگی این بزرگان و حتی قیام امام حسین برای ما الگو است. شهادت، مقاومت، شجاعت و مردانگی امام حسین برای ما الگو است. ما باید به این پاکان اقتدا کنیم و سیرت این بزرگان را در زندگی پیاده کنیم. تنها یک محبت خالی که ما بگوییم خدا و رسول را دوست داریم و اهل بیت و صحابه را دوست داریم اما راه و سیرت آنها را دنبال نکنیم، هیچکس ما را در این محبت تایید نمی کند. شریعت اسلام نیز این محبت را قبول ندارد. انسان اظهار محبت با خدا و صحابه و اهل بیت بکند و احکام خدا و سیرت بزرگان را رعایت نکند، این محبت را شریعت و عقل هم قبول ندارد. وقتی راه آن بزرگان را قبول دارید باید از آنان تبعیت کنید. نکته دیگر هم اینکه برخی از برادران شیعه ما فکر می کنند ما نسبت به اهل بیت بی تفاوت هستیم یا بی علاقه ایم و محبت نداریم. اینها چون از نزدیک نبوده و ندیده اند شاید این برداشت را دارند. اگر باشند می بینند که در صحبت همه خطبا و سخنرانان ما ذکر و یاد اهل بیت هست و حضرت حسنین به عنوان سید جوانان اهل بهشت و حضرت زهرا به عنوان سیده و بی بی زنان اهل بهشت و حضرت علی همگی نامشان موجود است. با این حال اگر ما عزاداری خاص برادران شیعه را انجام نمی دهیم این جزو مذهب ما است زیرا ما معتقدیم در مصیبت باید صبر کرد. “استعینوا بالصبر و الصلاه” و اگر عزیزان ما هم فوت می کنند همینطور عمل می کنیم و توصیه به صبر و استقامت می کنیم و برداشت ما از دین همین است و اجتهاد ما با برادران شیعه متفاوت است. به اعتقاد ما باید تذکره این بزرگان و شجاعت و اخلاص آنان را ذکر کنیم و در زندگی پیاده کنیم نه در یک ماه بلکه در دوازده ماه باید چنین باشیم. ما به اهل بیت بی تفاوت نیستیم و کدام مسلمان است که از واقعه دلخراش کربلا ناراحت نباشد و جنایت عاملان آن را محکوم نکند. اگر ما لباس سیاه بر تن نداریم، برای فوت پدر و مادر خودمان هم لباس سیاه نداریم و این مساله در فرهنگ و اعتقاد ما چنین است.
نکته مهم در این مساله این است که حالا واقعه ای به نام کربلا پیش آمد و امام به شهادت رسیدند و این واقعه هم برای همه ناگوار است، اما ما مسلمانان باید به سیرت این بزرگان عمل کنیم. اینها الگو و نمونه و رهبران راه ما هستند که باید پشت سر اینها حرکت کنیم و تقوا، ایمان، اخلاق و عمل و کل زندگی این بزرگان و حتی قیام امام حسین برای ما الگو است. شهادت، مقاومت، شجاعت و مردانگی امام حسین برای ما الگو است. ما باید به این پاکان اقتدا کنیم و سیرت این بزرگان را در زندگی پیاده کنیم. تنها یک محبت خالی که ما بگوییم خدا و رسول را دوست داریم و اهل بیت و صحابه را دوست داریم اما راه و سیرت آنها را دنبال نکنیم، هیچکس ما را در این محبت تایید نمی کند. شریعت اسلام نیز این محبت را قبول ندارد. انسان اظهار محبت با خدا و صحابه و اهل بیت بکند و احکام خدا و سیرت بزرگان را رعایت نکند، این محبت را شریعت و عقل هم قبول ندارد. وقتی راه آن بزرگان را قبول دارید باید از آنان تبعیت کنید. نکته دیگر هم اینکه برخی از برادران شیعه ما فکر می کنند ما نسبت به اهل بیت بی تفاوت هستیم یا بی علاقه ایم و محبت نداریم. اینها چون از نزدیک نبوده و ندیده اند شاید این برداشت را دارند. اگر باشند می بینند که در صحبت همه خطبا و سخنرانان ما ذکر و یاد اهل بیت هست و حضرت حسنین به عنوان سید جوانان اهل بهشت و حضرت زهرا به عنوان سیده و بی بی زنان اهل بهشت و حضرت علی همگی نامشان موجود است. با این حال اگر ما عزاداری خاص برادران شیعه را انجام نمی دهیم این جزو مذهب ما است زیرا ما معتقدیم در مصیبت باید صبر کرد. “استعینوا بالصبر و الصلاه” و اگر عزیزان ما هم فوت می کنند همینطور عمل می کنیم و توصیه به صبر و استقامت می کنیم و برداشت ما از دین همین است و اجتهاد ما با برادران شیعه متفاوت است. به اعتقاد ما باید تذکره این بزرگان و شجاعت و اخلاص آنان را ذکر کنیم و در زندگی پیاده کنیم نه در یک ماه بلکه در دوازده ماه باید چنین باشیم. ما به اهل بیت بی تفاوت نیستیم و کدام مسلمان است که از واقعه دلخراش کربلا ناراحت نباشد و جنایت عاملان آن را محکوم نکند. اگر ما لباس سیاه بر تن نداریم، برای فوت پدر و مادر خودمان هم لباس سیاه نداریم و این مساله در فرهنگ و اعتقاد ما چنین است.
اگر ما عزاداری خاص برادران شیعه را انجام نمی دهیم این جزو مذهب ما است زیرا ما معتقدیم در مصیبت باید صبر کرد. “استعینوا بالصبر و الصلاه” و اگر عزیزان ما هم فوت می کنند همینطور عمل می کنیم و توصیه به صبر و استقامت می کنیم و برداشت ما از دین همین است و اجتهاد ما با برادران شیعه متفاوت است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر